«مدرسه روابط عمومی»- قاعده ای در روابط وجود دارد که می تواند معیار خوبی برای سنجش آن ها باشد. خیلی وقت ها افراد جذب کسانی می شوند که بخشی از نقاط ضعف شان را پوشش می دهد.
این کشش و جذبه در کوتاه مدت نه تنها می تواند رابطه را حفظ کند بلکه شور و اشتیاقی به همراه دارد که مانع اندیشیدن عمیق تر به رابطه می گردد.
در اینگونه رابطه ها همیشه یک نفر انرژی دهنده است و دیگری انرژی خوار. یک نفر حامی است و دیگری حمایت گیرنده.
روند فرسایشی که مرور زمان آرام آرام خستگی های آن را جلوگر می کند و به جایی می رساند که همان ویژگی که روزی نقطه اتصال رابطه بود نقطه انفصال آن می شود. کم کم افراد از هم دور شده شاید بدون اینکه حتی بفهمند چرا!!!
وجود اینگونه روابط علی رغم هزینه هایی که دارند، در کسب شناخت عمیق تر افراد از شخصیتشان نقش مهمی ایفا می کنند؛ امتحان دشواری که پیچ و خم های روان را بیرون کشیده و به دنبال راه حلی برای اصلاح آن است. نادیده گرفتن و گریختن از آنها، بخشی از رشد را مختل خواهد کرد.
بنابراین آنچه مهم است توانائی فرد در تشخیص ضعف ها، مواجهه با آنها و یافتن ریشه های شکل گیری یک رابطه و تلاش برای جبران کمبودها بر اساس توانائی خوداست.
رابطه ای دوام میابد که افراد با نقاط قوت خود و نه پوشش ضعف هایشان کنار هم قرار گیرند.
صمیمیت واقعی تنها هنگامی ممکن است که دو طرف رابطه هویت مستقل و معقول خود را یافته، معنا و مفهوم زندگی خود را ترسیم نموده و در جهت آن حرکت می کنند.
تا زمانی که معنای زندگی یک فرد در وجود دیگری تعریف شود، چرخش انرژی رابطه، معیوب خواهد بود.
باید توجه داشت هویت مستقل به معنای شخصیت کامل و بی عیب نیست بلکه مقصود هویتی است که مسئولیت خود و مسیرش را آگاهانه پذیرفته است.
در چنین رابطه ای نه تنها اصطکاک ها به حداقل می رسد بلکه انرژی مضاعفی برای ساختن بوجود می آید.
بنابراین سعی کنید اگر در رابطه ای در شرایط توازن قرار ندارید، آن رابطه را مجددا تعریف کنید. این کار را با مراجعه به مشاور می توانید انجام دهید. به خاطر داشته باشید، قطع یک رابطه غلط با همه هزینه هایش، بهتر از ادامه دادن آن رابطه به هر بهایی است.