«مدرسه روابط عمومی»- در دفتر روابط عمومی نشسته بودم. یکی از همکاران وارد دفتر شد و شروع به تعریف از فرزند خود نزد مدیر روابط عمومی کرد. گفت فرزند من خودش را برای من و مادرش فدا کرده است. ازدواج نکرده و به شدت کار می کند تا بهترین زندگی را برای ما فراهم کند. ما از او راضی هستیم. تصویری که او از فرزندش ارائه می کرد تصویری از فرزندناجی یا آسیب خورده بود!
اغلب می پنداریم فرزندی که خیلی به والدینش توجه دارد فرزندی نمونه و وفادار است ولی چنین نیست، واقعیت این است که وقتی فرزندی همیشه نگران شماست یعنی خودش یک آسیب دیدهٔ واقعی است که مسئول آسیبش شمایید!
یک والد خوب والدی است که به فرزند توانایی و قدرت آسوده فاصله گرفتنِ را بدهد. فرزند ناجی نه نشانه وفاداری او بلکه نشانه آسیب خوردگی اوست.
وقتی مرتب در گفتگوها گوشزد میکنید که در این زندگی، چقدر رنج دیده اید و…. یعنی فرزندم من قربانی ام، تو تنها چشم امید و ناجی منی. حالا او خودش را نجات دهنده شما تصور میکند و هیچ لحظه ای را برای نجات شما از دست نمی دهد، غافل از اینکه خودش تمام زندگیش را با نگرانی برای شما از دست می دهد.
در قبال رسیدگی و عشقی که به فرزندانمان میدهیم آنها را مدیون و بدهکار و ناامن نکنیم، به آنها کمک کنیم زندگی های مستقل و ذهن های آرام داشته باشند. اینها جملاتی بودند که به مدیر روابط عمومی منتقل کردم و به او گفتم شما مسئول هستید که همکارتان را در این زمینه راهنمایی کنید. این وظیفه همه روابط عمومی هاست. شما سواد ارتباطی دارید و باید بدانید که چطور با مسائل روانی همکاران برخورد کنید. این مسائل مسائل ساده ای نیستند، بلکه باعث می شوند که این پدر که تا کنون دچار اشتباهات فراوان شده، روزی در اوج ناراحتی شرکت را ترک کند. بنابراین پیش از اینکه مسائل گسترده شود، می توانید از مشاوره و آموزش برای او استفاده کنید.
مدرسه روابط عمومی این خدمات را در اختیار شما خواهد گذاشت. می توانید با ما تماس بگیرید و مسائل خود را مطرح کنید.