• دکتر عادل میرشاهی
افغانستان به عنوان یک کشور با سیستم جمهوری اسلامی در آسیای جنوبی واقع شده است. پایتخت افغانستان کابل بوده و از همسایگان این کشور می توان به ایران، پاکستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و چین اشاره کرد. اگر بخواهیم نگاهی به مساحت این کشور بیاندازیم، باید گفت که افغانستان ۶۵۲.۲۳۰ کیلومتر مربع مساحت داشته و از آن به عنوان چهل و یکمین کشور وسیع دنیا یاد می شود. جمعیت این کشور نیز نزدیک به ۳۹ میلیون بوده و سی و هفتمین کشور دنیا از نظر جمعیت است. دین رسمی افغانستان اسلام است و زبان رسمی این کشور نیز فارسی دری و پشتو است. امروزه بیشتره افغان های مهاجر به ایران در استان های تهران، خراسان رضوی، اصفهان، کرمان، فارس، یزد و البرز و سکونت دارند.
سابقه حضور افغانها در ایران
حضور چند میلیون نفری مهاجران افغانستانی یکی از واقعیات مربوط به جامعه ایران در دهههای اخیر بوده و هرازچند گاه نیز این پدیده به دلایل مختلف برجسته شده و مورد توجه ویژه رسانهها و مردم قرار گرفته است؛ امروز با جهش فوق العاده ای در آمارهای منتشر شده از حضور افغان ها در ایران روبرو هستیم و بنابراین می بایست موضوع از ابعاد مختلف مورد توجه قرار گیرد.
فرایند ورود افغانها به ایران فراز و فرود بسیاری داشته است؛ ورود افغانستانیها به ایران در تاریخ معاصر در چندین موج صورت گرفته است:
1. موج اول و دوم: از سده ۱۹ میلادی که ناآرامیهای داخلی دهها هزار نفر از مردم افغانستان را به سمت ایران روانه کرد تا هجوم سیاسی و سپس نظامی کمونیستها به افغانستان که همزمان شد با پیروزی انقلاب اسلامی و گشایش درهای کشورمان به روی آوارگان همسایه شرقی.
2. موج سوم و چهارم و پنجم و ششم: در ادامه و در پی تحولاتی مانند جنگ داخلی پس از خروج ارتش شوروی از افغانستان، روی کار آمدن طالبان، حمله آمریکا و بازگشت طالبان که تابستان ۱۴۰۰ توانست بار دیگر حکومت را در دست گیرد، امواج دیگری شکل گرفت و هزاران نفر از افغانستان راهی ایران شدند.
فرایند ورود افغانها به ایران در این سالها فراز و فرود بسیاری داشته است. به عنوان مثال و بر خلاف سالهای انتهایی دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰، در سالها ۱۳۷۱ تا ۱۳۸۶ مرزها بسته بود و مهاجران از طریق غیرقانونی وارد ایران میشدند.
مساله حضور افغانستانیها در ایران هر از چند گاه بحث و نظرهای گوناگونی را به راه میاندازد. میانه فروردین امسال بود که اقدام تروریستی علیه سه طلبه در حرم امام رضا(ع) خبرساز شد و بسیاری را به واکنش واداشت. پس از این رویداد بود که روزنامه «جمهوری اسلامی» در گزارشی نوشت: طبق آمارهای میدانی، جمعیت افغانها در ایران اکنون به ۸ میلیون نفر رسیده و هر روز حدود ۱۰ هزار نفر به صورت غیرقانونی و قانونی وارد مرزهای ایران میشوند. این روزنامه درباره تغییر ترکیب جمعیتی برخی استانها و ورود وابستگان طالبان به ایران در پوشش مهاجران هشدار داد.
طبق گزارش سرشماری نفوس و مسکن سال ۱۳۹۵ که از سوی مرکز آمار ایران انتشار یافتهاست ۱ میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر را اتباع افغانستانی تشکیل میدهد و امروز این آمار به گفته برخی از کاشناسان به رقمی بین 10 الی 15 میلیون نفر رسیده است که البته این ارقام به نظر واقعی نمی رسند.
با این حال این خبر نشان از بحرانی است که به زودی در بخش های مختلف کشور شاهد آن خواهیم بود. برای رفع این بحران ابتدا باید موضوع را به شکل دقیق بررسی کرد و بعد از توجه به جنبه های مختلف آن استراتژی مناسبی را در بخش های مختلف احصاء نمود.
علت مهاجرت افغان ها به ایران
اینک در آستانه فصل سرد، شاهد ورود روزانه 10 هزار نفر مهاجر افغانی به ایران هستیم که به صورت غیر قانونی وارد کشور می شوند. این به جز 500 نفری است که به صورت قانونی ویزای ایران را دریافت و در ایران اقامت می کنند. مهاجران از کشوری می آیند که سوخت کافی برای گرما ندارد، کار برای تامین معاش مردمش ندارد، آزادی های اجتماعی به حداقل رسیده است و مردم مجبورند در یک نظام مستبد، آدمکش، متحجر و متاسفانه دینی زندگی کنند. پژوهشی که پیش از تسلط دوباره طالبان در فصلنامه دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران منتشر شده مهمترین عوامل مهاجرت افغانستانیها به ایران را در سه سطح داخلی، منطقهای و جهانی دستهبندی کرده و تمرکز خود را بر عوامل داخلی قرار میدهد که به شرح زیر است؛
۱- فشار جمعیتی
۲- خشکسالی و قحطی
۳- تعارضهای قومی و گروهی و جنگ داخلی
۴- ناامنی
۵- فقدان زیرساختهای اجتماعی- اقتصادی
۶- کاهش تولید کشاورزی
۷- سطح نازل درآمدها
۸- ناکارآیی و فروپاشی دستگاه اداری
این مقاله درباره دلایل ماندن مهاجران افغانستانی در ایران نیز توضیح میدهد در کنار دسترسی به بازار کار، ارتقاء جایگاه زنان به سبب سوادآموزی، سهولت رفتوآمد در مناطق مختلف و .. سبب شده تا این مهاجران ایران را به نسبت پاکستان مقصد مطلوبتری بدانند یعنی کشوری که سالها بسیاری از افغانستانیها مجبور به گذراندن زندگی در کمپ شدهاند.
مشاغل افغان ها در ایران
مهمترین مشاغلی که مهاجران تازه وارد افغانستانی به آن مشغول بودهاند عبارتند از: کارگری ساختمان (۴۳ درصد)، مشاغل نیروهای مسلح (۳۳ درصد)، خیاطی و کارهای نساجی (۱۲ درصد) و کارگری کشاورزی و مزارع (۶ درصد).
اما این مشاغل دیگر تنها بخشی از مشاغلی به شمار می رود که افغانها آن را اشغال می کنند. در واقع یک تفاوت میان حضور گذشته افغانها و حضور امروز آنها وجود دارد. اینکه آنها در گذشته فقط مشاغلی را انجام می دادند که ایرانیان به انجام آن تمایلی نداشتند. اما امروز افغان ها در اندازه بسیار وسیع وارد کشور شده اند و افغانهایی که امروز وارد کشور شده اند نیز افراد بیسوادی نیستند که فقط به کارهای سطح پایین بپردازند. بنابراین در حضور جدیدشان احتمالا غیر از مشاغل مدیریتی، تمام مشاغل آزاد و عملیاتی را اشغال کنند و بنابراین اولین تهدید علیه مردم ایران رقم می خورد. چراکه مهاجران معمولا بیشتر از بومی ها و با هزینه کمتر نسبت به بومی ها کار می کنند و به همین دلیل کارفرمایان ایران ترجیح خواهند داد که از نیروی مهاجر استفاده کنند. در عین حال سیاستهای دستوری برای عدم استفاده از افغانها برای مشاغل فروش، چنانچه تنها توسط دولت نظارت شود راه به جایی نخواهد برد. مگر اینکه مردم عامل نظارت در این موارد شوند و گزارش ها باعث کاستن از مشکل بیکاری به صورت فاجعه بار در بین ایرانیان شود.
ماهیت مهاجران افغانی در ایران
اینکه این میهمانان ناخوانده چه کسانی هستند موضوع دیگری است که در مورد آن بحث های مطول صورت گرفته است. اما آنچه برای ما محرز است این است که این افراد از شرایط بد اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور خودشان فرار کرده اند. بنابراین علیرغم اظهاراتی که در مورد نظامی بودن این مهاجران شده است، نمی توان آنها را سربازان طالبان برای حمله به ایران دانست. با این حال می توان حضور این تعداد از مهاجران را یک تهدید بالقوه برای امنیت ملی کشور به شمار آورد که در صورت بروز یک اختلاف داخلی در ایران می توانند مشکلات بسیار جدی برای مردم ایجاد کنند.
سابقه امنیتی حضور افغان ها در ایران
سابقه حضور افغان ها در ایران به ما نشان داده که افغان ها هیچگاه مردمی مهاجم نبوده اند و اگر بتوانند کاری داشته باشند و تامین معاش خود و خانواده شان در ایران را انجام دهند، اقدام به رفتارهای نابهنجار نمی کنند.
افغان ها نجیب ترین همسایه ایران هستند و به خوبی با شرایط ایران خود را وفق می دهند. بسیاری از آنها به ایرانیان شبیه هستند و حتی توانسته اند زبان فارسی را یاد بگیرند و به لهجه معیار صحبت کنند. آنها خوب کار می کنند و به راحتی اعتماد افراد را جلب می کنند. اما اگر اتفاقی بیافتد، آنها به راحتی می توانند آسیب بزنند و فرار کنند و دیگر هیچ کسی نمی تواند رد آنها را بزند. چه بسا که با نام و نام خانوادگی مستعار وارد شده باشند و اگرچه پرونده های قضایی افغان ها نسبت بیشتری نسبت به پرونده های ایرانی ها ندارد، اما می تواند به عنوان یک تهدید به شمار آید.
اخیرا شایعاتی درباره ماهیت افغانها و خطرات حضور آنها در ایران گسترش یافته است. اینکه گفته می شود ورود سه میلیون مرد مجرد که اکثر آن ها از اعضای سابق ارتش افغانستان بوده اند عجیب است هم سه میلیون غلط است و هم عضویت عمده آنان در ارتش سابق این کشور. عدد اعضای ارتش افغانستان هیچگاه به ۱۵۰ هزار نفر نرسیده است. در نتیجه اگرچه حضور مجردها در ایران با توجه به شرایط فعلی کشور از نظر حجاب و محدودیت بیش از اندازه افغان ها در کشورشان، ممکن است شاهد خشونت بیشتر نسبت به افغان ها و در مقابلش واکنش های جمعی افغانها نسبت به خشونت باشیم.
تهدیدات اقتصادی حضور مهاجران افغان
با توجه به استفاده قابل توجه مهاجرین افغان از منابع و یارانههای پنهان اعم از مواد غذایی و مسکن و حملونقل عمومی و بهداشت و عدم کنترل ورود ایشان و ساماندهی اتباع قانونی ساکن کشورمان احتمال افزایش قیمت ها به دلیل بالا رفتن تقاضا برای اقلام اولیه مورد نیاز خانوارها وجود دارد.
علاوه بر این افزایش ناگهان جمعیت کشور به میزان چند میلیون نفر که در حال حاضر برای خود ساکنان نیز زیرساختها گاهی کافی نمی باشد، مسائل مختلفی را برای کشور ایجاد می کند. امروز در مترو و مراکز بهداشتی، نانوایی و بیمارستانها می توان متوجه عمق این فاجعه شد و این در شرایطی است که سیل مهاجرت متخصصان از کشور باعث شده است که بسیاری از بخش های خدماتی کشور با مشکل کمبود نیروی متخصص روبرو باشد. نیرویی که در میان مهاجران افغان نیز وجود ندارد و یا اگر وجود دارد خدماتشان قابل دریافت نیست
تاثیر رسانه های معاند؛ افغان هراسی و تبعات آن
رسانه های معاند و رسانه های اجتماعی با تحریک افغان هراسی در میان مردم، باعث می شوند که مردم نگاهشان را نسبت به افغان ها منفی کنند. این موضوع نیز ممکن است باعث شود که افغان ها در ایران با برخوردهای نامناسب از سوی ایرانیان روبرو شوند. در نتیجه این فشارها احتمالا پرونده های بیشتری از برخورد افغانها علیه ایرانی ها اتفاق بیافتد. وابستگی افغانها به رسانه های غربی و معاند یکی دیگر از ویژگی های افغانهاست. ما در ایران هیچ رسانه ای برای افغانها و برای تنویر افکارشان نداریم. در مقابل رسانه های معاند زیادی در خارج از کشور حضور دارند و با توجه به اثرگذاری زیاد این رسانه ها بر مهاجران افغانی، می تواند تهدیدی برای کشور باشد. چراکه این رسانه ها در مواقع حساس می توانند با تحریک احساسات بر امنیت ملی تاثیر گذار باشند.
تهدید دین افغان ها در ایران
دین، زبان و نژاد در میان افغانهایی که به ایران وارد می شوند بسیار متکثر است. اینک حتی پشتونها نیز که اینک نمایندگانشان بر سر حکومت هستند به ایران وارد می شوند. اینها غالبا اهل سنت هستند و بنابراین حضورشان در ایران ممکن است وزنه تعادل را به سمت مسلمانان اهل سنت در ایران بگرداند. این امر در نمازهای جمعه که محل اجتماع آنهاست ممکن است باعث تبعات امنیتی برای کشور شود. در عین حال تنها یک مساله وجود دارد و آن اینکه اگر افغان ها مردمانی شرور بودند و می خواستند که تظاهرات کنند و یا علیه دولت اقدامی انجام بدهند که باعث نگرانی بشود، این کار را با دولت ضعیف طالبان انجام می دادند و کشورشان را از خباثت این قوم پلید پاک می کردند. بنابراین تمام این گمانه ها به نظر بی پایه و اساس به نظر می رسد و افغان ها با توجه به مساله دینشان برای امنیت ایران مساله ای ایجاد نخواهند کرد.
عدم اخذ تابعیت ایران و پیایندهای آن برای جامعه ایرانی
ایران تمام درها را به روی شهروند ایرانی شدن مهاجران افغانستانی بسته است. جز در موارد استثنایی مانند ازدواج با مرد ایرانی که بهندرت هم اتفاق میافتد. افغانستانیها امکانی برای دریافت تابعیت یا حتی اقامت بلندمدت در ایران ندارند. کسانی در ایران به دنیا آمدهاند و بزرگ شدهاند و تمام مراحل جامعهپذیری را در جامعه ایران طی کردهاند. بسیاری از آنها هیچ تجربه مستقیمی از افغانستان ندارند و بیش از آنکه تحتتاثیر موطن پدری خود باشند به جامعه محلی و ایران متعلقند. اما این افراد با آنکه خواهان به رسمیت شناخته شدن توسط جامعه ایرانی بهعنوان عضوی از جامعه هستند همواره طرد شده و بیگانه خوانده میشوند. این تبعیض ها ناخواسته باعث می شود که نارضایتی پنهانی از زندگی در میان افغان ها شکل گیرد. اگرچه مردم افغان به طور کلی کمتر افسرده می شوند اما تبعات این رویکرد نسبت به مهاجران می تواند در دراز مدت در رفتارهای افغانها نسبت به ایرانیان خود را نشان دهد. از طرف دیگر برخی از کارگران ایرانی به غلط تصور میکنند کارگر افغانستانی عامل بیکاری یا شرایط بد اقتصادی آنهاست و درنتیجه افغانستانیها را رقیب خود میدانند. این رقابت بر سر منابع محدود سبب شکلگیری نگرش منفی است که میتواند حتی در قالب خشونت خود را نشان دهد. برخی مسئولان دولتی و رسانهها نیز با دامن زدن به این موضوع آن را در میان تودههای فقیر تقویت میکنند.
سیاست پراکندگی یا متمرکز ساختن افغان ها در ایران
سیاست های طرد افغان ها از استانهای مختلف نیز یکی دیگر از مسائل مربوط به افغان هاست. در این خصوص دو دیدگاه وجود دارد. برخی موافق اسکان افغانها در برخی مناطق شهری اند و برخی موافق پراکنده کردن افغانها در مناطق مختلف هستند که هر کدام از این سیاستها می تواند مقتضیات خاصی را ایجاد کند. اما قطعا پراکندگی بیش از اندازه آنها و به ویژه حضور آنها در مناطق مرزی خطر بزرگی است و در عین حال تمرکز بیش از اندازه آنها به شکلی که درصدی از مردم ساکن در یک منطقه افغان باشند نیز خطر بزرگتری را برای کشور ایجاد می کند.
فقدان چارچوب های قانونی مشخص در تعامل با مهاجران جدید
فقدان قوانین مشخص در مورد افغان ها یکی از مشکلات بزرگ در کشور است. اینکه هنوز ما نتوانسته ایم افغان ها را به عنوان میهمانان دائمی خودمان سازماندهی کنیم. افاغنه در ایران باید حق بیمه، اشتغال و گواهینامه را داشته باشند و اگر تخلفی را مرتکب شدند نیز از کشور طرد شوند، این اصلی است که مستلزم قانونگذاری است. امروز افغانها با استرس و مسائل بسیاری در ایران روبرو هستند که ناشی از عدم وجود قوانین مشخص در مورد آنهاست. این بدان معناست که یک افغانی خوب در ایران یک افغانی مرده است. این در حالیست که افغان ها می توانند باعث توسعه کشور شوند. نخبه های افغانی امروز به راحتی می توانند پس از اتمام تحصیلاتشان در ایران شرایط راه اندازی شرکت ها را داشته باشند و بتوانیم از توان فکری این نژاد برای توسعه کشور استفاده کنیم. این موضوع نه تنها باعث گسترش بی کاری در میان ایرانیان نمی شود بلکه می توان با قوانینی شرکت های افغان را مجبور به استفاده از کار نیروی بومی در هر منطقه کرد. با این کار هم اقتصاد کشور رونق خواهد گرفت و هم افغانهای رانده شده سر و سامان می گیرند. این امر مستلزم یک برنامه جامع برای شناسایی افغان ها و انگش نگاری و اسکن چشم و ... می شود، تا آنها نیز همچون سایر شهروندان قابل رصد بوده و در صورت نقض قوانین قابل پیگرد قانونی باشند.
رسانه های اجتماعی و داغ کردن تنور افغان هراسی
اغراق در مورد جمعیت افغانها یکی دیگر از مسائل مهم افغانستانی ها در ایران است. امروز بازار کلیپ های تحریک کننده و غالبا کذب در مورد افغان ها در رسانه های اجتماعی داغ است. اما این موضوع که آمارها تا چه اندازه حقیقت دارند جای بحث است. در واقع آمارهای 10 یا 15 میلیون افغانی در ایران بسیار ساختگی به نظر می رسد و رهبران فکری در شبکه های اجتماعی که غالبا از رسانه های معاند بهره می گیرند، سعی در ایجاد ترس در میان مردم دارند. چراکه این ترس باعث ترغیب بیشتر ایرانیان به مهاجرت از ایران و تبعات آن برای نظام اقتصادی کشور می شود. نتایج تحقیقات نشان می دهد حدود 65 درصد از افرادی که وارد مرزهای ایران می شوند رد مرز می شوند و در واقع ورود و خروج افغانها به ایران به کسب و کاری برای قاچاقبران انسان و دردسری برای نیروهای انتظامی کشور است.
نرخ بالای زاد و ولد؛ تهدید یا فرصت
نرخ بالای زاد و ولد افغان ها در ایران یکی دیگر از مسائل افغانها در ایران است که به دلیل عدم دسترسی به امکان آموزش در خصوص جلوگیری از بارداری و نگاه های دینی در میان افغان ها در این خصوص، باعث ایجاد کمبودهایی در بخش های درمانی و بهداشتی کشور می شود . افزایش تقاضا نیز مستلزم افزایش قیمت ها در این بخش خواهد بود. به گفته مدیر کل امور اتباع و مهاجرین خارجی استانداری فارس، سال گذشته در یکی از شهرستان های استان فارس آمار تولد میان اتباع بیگانه سه برابر ایرانی ها بود، یعنی از ۶۰۰ نوزاد متولد شده در این شهرستان ۴۵۰ نوزاد متعلق به اتباع بیگانه بود. در نتیجه این موضوع نیاز به زیرساختهای مربوط به بهداشت و آموزش در سالهای آینده بسیار افزایش خواهد یافت. این موضوع از طرفی به عنوان تهدید مطرح است اما اگر بحث اهدای اقامت به افغان ها مطرح باشد، این موضوع می تواند کسری جمعیت ایران را در سنوات آتی جبران کرده و باعث جلوگیری از بحران در آینده شود.
ازدواج های دو ملیت ایرانی و افغانی
در این کشاکش ازدواج میان ایرانیان و افغانستانی ها باعث یک در هم تنیدگی میان این دو ملت می شود. دختران ایرانی به راحتی می توانند همسر مردان افغان شوند و با این کار اقامت دائم برای مردان افغان ایجاد می شود. از طرف دیگر نداشتن مدرک رسمی و قانونی زوجین در اثبات زوجیت، صادر نشدن شناسنامه برای فرزندان، به رسمیت نشناختن تابعیت ایرانی آنها تا پایان 15 سالگی، ازدواج های غیر رسمی، نبودن امکان پیگیری مسائل حقوقی و اقامه دعوی از سوی زوجه ایرانی علیه زوج افغانی به دلیل ثبت نشدن ازدواج، نبودن ضمانت رسمی و قانونی در پایبندی زوج افغانی به ادامه زندگی و پرداخت نفقه، مشخص نبودن وضعیت حضانت و قیمومیت فرزندان در صورت فوت زوج افغانی و زوجه ایرانی یا هر دو، طرد و اخراج مجرمین افغانی که تابعیت ایرانی ثبت شده دارند، و بلاتکلیف ماندن همسر و فرزندان آنان، نبودن امکان پیگیری از طریق مراجع رسمی و کنسولی، و سوء استفاده اکثر افغانی ها در این موارد، و تعدد ازدواج های غیر رسمی متعدد و همزمان در نقاط مختلف با بانوان ایرانی، و نبودن امکان جلوگیری، از جمله مشکلات ازدواج های غیررسمی افغان ها در ایران است. شاید اگر این ازدواج ها قانونی می شد، آنها می توانستند در ایران زندگی ثابتی داشته باشند و ازدواج های پایدار و زندگی پایداری را در ایران تشکیل می دادند و دیگر به هیچ نقطه دیگری مهاجرت نمی کردند.
تبادل فرهنگی بین دو ملت
ایرانیان و افغانیان شباهتهای فرهنگی زیادی دارند. این مساله باعث می شود که بتوانند زندگی مسالمت آمیزی با هم داشته باشند. به ویژه زبان مشترک آنها اگرچه با واژگانی متفاوت گاهی فهم مشترک را به مشکل می اندازد اما علی ایحال باعث تبادل فرهنگی سریع به نفع فرهنگ ایرانی شده و افغانیان نیز می توانند خود را در جامعه ایرانی و همسو با آن توسعه دهند. در این میان مساله این است که غالب نفوس افغانستان را مردمی بی سواد و با سطح فرهنگ پایین تشکیل می دهد اما این نژاد زرد که جزء نژادهای بسیار باهوش به شمار می روند در مدت کوتاهی می توانند مسائل فرهنگی ایران را آموخته و به ویژه در نسل آینده شان قرابت بیشتری پیدا نمایند. شاید اگر روزی این نسل ها به کشور افغانستان باز گردند بتوانند همسایه بهتری برای کشور ما شوند.
مهاجرت خانوادگی افغان ها
وضعیت اقتصادی ایران نیز یکی از مشکلات افغانستانی ها در ایران است. در واقع آنها با وضعیت تورمی ایران و فاصله میان تورم و درآمد مردم، به صورت نزدیک به رایگان در ایران کار می کنند. بسیاری از افغانهایی که در سالهای اخیر در ایران بوده اند و مبالغی را برای خانواده های خود در افغانستان ارسال می کردند اذعان می کنند که به دلیل بی ارزش بودن ارز ایران، آنها نمی توانند مبلغ قابل توجهی را برای خانواده هایشان ارسال کنند و بیشتر درآمدشان در ایران هزینه می شود. این امر اگرچه در ظاهر یک نقطه قوت به حساب می آید و بدین معناست که ما کارگر ارزان خارجی را در کشور استفاده می کنیم اما در واقع بعد از مدت در کنار محدودیت های اجتماعی و مشکلات معیشتی مردم در افغانستان باعث می شود که مهاجرت های خانوادگی به ایران گسترش پیدا کند و اگر زیرساخت ها تامین نشوند بر بحران اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و فرهنگی در کشور دامن خواهد زد.
عدم اعتماد به حکومت به دلیل حضور غیر قانونی
ترس از قوانین سخت گیرانه و عدم اعتماد یکی از ویژگی های مهاجران غیر قانونی است. امروز در کشور ما کارت آمایش برای افغانستانی هایی که به صورت غیر قانونی وارد کشور می شوند صادر می شود. اما همیشه این ترس وجود دارد که با ارائه این اطلاعات به مقامات دولتی ایران، رصد و پیگیری و اخراج افغانی ها در شرایط خاص برای دولت بسیار ساده خواهد بود و بسیاری از افغانستانی ها به این موضوع اعتماد نمی کنند. کما اینکه تنها دارندگان کارت آمایش می توانند از مزایای اقامت در ایران استفاده کنند. بخشی از مزایا دریافت کارت آمایش شامل پیدا کردن شغل مناسب آن ها، استفاده از خدمات بیمه و بهداشت، تحصیل در مدارس و دانشگاه های ایران و سایر موارد این چنینی می شود. این موضوع باید به گونه ای ادامه پیدا کند که کم کم مهاجران بتوانند به ساختار حکومت اعتماد کنند. در نتیجه آرام آرام می تواند انتظار بهبود در شرایط حضور افغان ها در ایران را انتظار داشت.
ادب خطاب کردن مردم افغانستان
استفاده از واژه های متنوع «افغان، افغانی، افاغنه، یا افغانستانی» برای مردم کشور افغانستان متداول است. واژه افغان و افغانی واژه های قانونی برای ملت افغانستان است و در قانون اساسی این کشور، قوم افغان یا پشتون به عنوان مردم افغانستان معرفی شده اند. اما واژه افغانستانی مورد تایید قشر نخبه و تحصیلکرده این کشور است. با این حال در رسانه های کشور از واژه افاغنه هم استفاده می شود که ترکیب عربی نامانوسی است. ضمن اینکه واژه افغانی واحد پول کشور افغانستان نیز می باشد بنابراین بهتر است رسانه ها از واژه افغانی و افغانستانی برای نامیدن مردم افغانستان استفاده کنند که کلمه دوم برای خطاب آنها زیبنده تر است.
نگاه مجرمانه به افغان ها
نگاه مجرمانه به افغانستانیها در میان ایرانیان وجود دارد. در حالیکه هیچ آماری در زمینه میزان جرایم اتباع افغانستانی در ایران وجود ندارد، برخی از مردم ما بهطور کلی آنها را آدمهای ذاتاً مجرم میدانند. در سال ۸۸ پژوهشی درباره کارگران افغانستانی در منطقه ۲۱ تهرانسر نشان می دهد که بیش از نیمی از ساکنان آن منطقه نگاه منفی و خطرناک به افغانستانیها داشتند؛ در حالیکه تنها ۴٫۶ درصدشان میگفتند که افغانستانیها برای خود و یا نزدیکانشان ایجاد مزاحمت کردهاند. متاسفانه دلسردکننده است که اعتراف کنیم بخش عمدهای از این نگاه منفی را رسانهها، بهویژه خبرگزاریها و روزنامهها ایجاد کردهاند. اگر در یک روز در ایران دهها قتل و جرم رخ بدهد، کافی است یکی از آنها توسط افغانستانیها رخ داده باشد تا رسانهها همان را برجسته کنند. حتی در مواردی که یک گروه خلافکار شامل تعدادی ایرانی و تعدادی افغانستانی باشد، به گونهای خبر درج میشود که تقریباً مجرمان ایرانی نادیده گرفته میشوند. این همان پدیده «برساخت» است که بسیاری از نظریات مسائل اجتماعی به آن پرداختهاند.
نگاه تبعیض آمیز از سوی دولت نسبت به افغان ها
اینکه افغان ها نباید از یارانه دولتی استفاده کنند امری است تبعی و کاملا مبتنی بر عدالت. اما علاوه بر این گاهی نگاه تبعیض آمیز نسبت به آنها در برخی دولت ها وجود داشته است. مثلاً در دوره هایی دستورالعمل داده اند که در برخی شهرها مغازهداران به مهاجرین افغانستانی مواد غذایی نفروشند! همین است که بیشترین اعتراضات و راهپیماییهایی که در افغانستان علیه سیاستهای ایران صورت گرفت. بنابراین تصویر مناسبی از ایرانیان در رسانه ها در میان افغانها وجود ندارد. این موضوع البته می تواند با عملکرد صاحبکاران تقویت یا تضعیف شود. برخی اوقات در خاطرات افغانهایی که در ایران زندگی می کنند می شنویم که برای یکسال کار کرده اند و نه تنها دستمزد نگرفته اند بلکه رد مرز هم شده اند. این موضوعات برای ما به عنوان ایرانی نیز تلخ است و برای کسانی که هموطنان خود را در چنین وضعیتی می بینند یا برای خود آن اشخاص خاطرات فراموش نشدنی از ایران ایجاد می کند که ممکن است نتیجه این عقده ها خود را در جایی دیگر نشان دهد.
برادران مسلمان افغانستانی با سابقه تاریخی مشترک
افغانستان یکی از بخش های ایران بزرگ بوده است. این موضوع گاهی شاید فراموش شود که بسیاری از شعرا و عرفای امروز ما که آنها را به عنوان ایرانی می شناسیم، در نقشه جغرافیایی سیاسی امروز افغانی یا افغانستانی هستند. بنابراین این قوم پیشینه ای به قدمت ایران زمین دارد. همانطور که پیشتر اشاره شد نباید فراموش کرد که نژاد زرد با این پیشینه یکی از نژادهای باهوش در کره زمین است که می توان از توان فوق العاده ذهنی این قوم نیز در کشور بهره برد. ضمن اینکه تاریخ و فرهنگ مشترک ما باعث می شود که تضاد زیادی نسبت به آنها نداشته باشیم. به ویژه در مورد قوم هزاره که عمدتا شیعه هستند و از نظر زبانی و فرهنگی بسیار به ما نزدیکند. تاجیک ها نیز تقریبا در وضعیت مشابهی از نظر ادبی با ایرانیان قرار دارند.
مساله افزایش گسترده قاچاق انسان و تبعات آن
ورود و خروج غیرقانونی مهاجران، سبب پایین آمدن ضریب امنیت در مرزها میشود و مشکلات امنیتی و سیاسی بسیاری برای کشور ایجاد میکند. علاوه بر این گسترش هرج و مرج در مرزها کنترل مرزها را دشوارتر کرده و دولت میبایست هزینه زیادی برای تأمین امنیت این مناطق بپردازد. مسئله دیگری که ورود و خروج غیرقانونی این مهاجران به دنبال دارد این است که اغلب این افراد مخفیانه و به صورت قاچاقی و غیرقانونی وارد ایران میشوند و مسئله قاچاق انسان را ایجاد میکنند. علاوه بر این، مهاجرت غیرقانونی به عنوان فعالیت سودآور مطرح میشود. مهاجرت غیرقانونی توسط باندهای تبهکار، سازماندهی میشود. باندهای مستقر در خارج، این کار را به یک فعالیت تجاری بسیار منطقی و منظم تبدیل کردهاند. این قاچاق گاهی فقط قاچاق انسان نیست و قاچاق سایر کالاها را نیز شامل می شود که در نتیجه تبعات اقتصادی مضاعفی را برای کشور ایجاد می کند.
بی سوادی و نادانی دسته ای از مهاجران
سطح پایین سواد و آموزش و آگاهی عمومی مهاجران افغان، بیشک تبعات منفی بسیاری برای کشور و به ویژه شهرهایی که این افراد در آنجا سکونت دارند به دنبال دارد. نه تنها مسئله نداشتن تابعیت مهاجران غیرقانونی سبب بیسوادی گسترده در بین آنها شده است، بلکه مسائلی همچون عدم تأمین امکانات تحصیل فرزندان، فقر اقتصادی و ضرورت اشتغال همه افراد خانواده و جابهجایی زیاد از شهری به شهر دیگر سبب شده است این گروه از مهاجران نتوانند از سواد و آموزش مناسبی برخوردار شوند. این یکی از تهدیداتی است که برای مهاجران وجود دارد، چراکه اگر مهاجران نیز تحت یک نظام آموزشی ایدئولوژیک آموزش ببینند، شهروندان بهتری برای کشور خواهند بود. این مسئله زمانی اهمیت مییابد که اغلب مهاجران افغان در شهرهای مرزی ایران همچون سیستان و بلوچستان زندگی میکنند و از آنجا که در این شهرها دستگاههای تبلیغاتی وهابییت فعال است، این امر میتواند پیامدهای منفی بسیاری برای این مهاجران و ساکنان شهرهای مرزی به دنبال داشته باشد. تبعات منفی حضور غیرقانونی افغانها تنها به حوزه داخلی محدود نمیشود بلکه در حوزه بینالمللی نیز پیامدهای منفی برای کشور به همراه داشته است.
مخاطرات مهاجرت افغان ها برای افغان ها و افغانستان
حضور غیرقانونی افغانها موضوعی نیست که پیامدهای آن تنها دامن کشور و دولت ایران را بگیرد بلکه در درجه اول خود افغانها از حقوق بسیاری محروم میشوند و علاوه بر این توانایی احقاق حقوق خود را ندارند. به نظر میرسد که بازگشت افغانها و مشارکت آنها در بازسازی افغانستان و حل مشکلات این کشور در شرایط فعلی نه تنها در امنیت و آرامش خود مهاجران مؤثر خواهد بود، بلکه ثبات و امنیت در افغانستان، بیشک در گسترش امنیت کشورهای منطقه تأثیر زیادی خواهد گذاشت، به ویژه افغانها روحیه سختکوشی و بردباری بسیاری دارند و این ویژگیها در مواجهه با مسائل داخلی و تلاش برای مرتفع کردن آنها کمک بسیاری خواهد کرد.
مهاجرتها از افغانستان به ایران غالبا به صورت قاچاقی صورت میگیرد و این سفرها سرشار از مخاطرات گوناگون برای مهاجران است. بررسیهای کمیساریا حاکی از آن است که مهاجران با چالشهای زیادی از جمله کمبود آب آشامیدنی، غذا، مراقبت های بهداشتی، حریم خصوصی، مسکن و حمل و نقل روبرو هستند. خطرات دیگری مانند قاچاق و بدرفتاری توسط قاچاقچیان نیز گزارش شده است. اگر سفر مهاجران طولانیتر از حد انتظار طول بکشد، در معرض خطر گرسنگی هم بعضا قرار میگیرند. این امر باعث آسیببپذیری بیشتر کودکان، زنان باردار و شیرده، بیماران پزشکی و افراد مسن میگردد.
نتیجه
مساله افغان ها بی شک یکی از چالش های جدی امروز کشور است که باید نگاه کنترلی نسبت به آن داشت. اول اینکه مرزهای کشور باید در مقابل این پدیده بهینه شوند و نگذارند که به راحتی افراد بتوانند وارد کشور شوند. در گام دوم بایستی ساز وکارهایی برای شناسایی و ساماندهی آنها در نظر گرفته شود. در گام سوم نیز باید به گونه ای عمل شود که افراد بتوانند در شرایط مناسبی به کشور خود یا کشورهای ثانویه بروند.
در گام دوم این اقدامات روابط عمومی ها و رسانه ها مسئولند و عملکردشان می تواند از تبعات موضوع بکاهد. نخست اینکه نگاه ها را به افغانستانی ها تباید تغییر کند و نباید در عامه مردم افغان هراسی گسترش یابد چه این امر می تواند تبعات سنگینی را برای مردم و افغانها به همراه داشته باشد. راهحل چگونگی برخورد با افغانستانیها ایجاد “تغییر نگاه” نسبت به آنهاست. تباید نگاهمان را نسبت به افغانستانیها تغییر بدهیم و این کار از سطح بالا باید آغاز شود. مقام معظم رهبری نیز در این باب بیانات ارزشمندی دارند که می تواند سرلوحه سیاستگذاران رسانه ای و فرهنگی کشور قرار گیرد. در برخی موارد نیز ضعف هایی وجود دارد مثلا در بیان مواردی همچون «فتنه افغانها» در کتب تاریخی و بهویژه درسی، آغازگر نگاه منفی به مردمان این سرزمین است می توان بازنگری کرد. باید توجه کرد که آن روزها شورش افغانها یک شورش داخلی بود که صدها بار در این کشور رخ داد. ضمن آنکه افغانها تنها یکی از چند قوم بزرگ کشور افغانستان هستند. رسانهها باید هنگام درج خبر، در کنار عواملی همچون تیترهای جذاب و فریبنده، حداقل اخلاقیات را هم رعایت کنند و بیش از این به شایعات دامن نزنند. همچنین رسانه ملی ما باید افغانستان را فراتر از «سرزمین طالبان» معرفی کند. افغانستان امروزین بههرحال روزگاری مهد علم و ادب بوده و بزرگان ایرانی بسیاری در آنجا پرورش یافتهاند. حکومتهایی همچون غزنویان، تیموریان و… نیز در این سرزمین رشد کرده و به غنای فرهنگ ایرانی افزودهاند. نهایتاً آنکه باید این نگاه که هر افغانستانیای که میخواهد به ایران بیاید، کارگر است را اصلاح کنیم .افغانستان سرمایهگذاران، گردشگران و اندیشمندان بسیاری دارد که وقتی با درهای بسته ایران روبرو میشوند، به سراغ کشورهای دیگر رفته و به رونق چرخ اقتصاد و اندیشه در آن کشورها یاری میرسانند. با این رویکردها در رسانه ها می توان تصویری بهتر از آینده را برای این مردم آواره و هموطنانمان ایجاد کنیم. تا بتوانیم با یاری خدا از این بحران بزرگ با عزت و افتخار عبور کنیم.