مدرسه روابط عمومی- مرجع تخصصی آموزش و مشاوره «روابط عمومی»

مدرسه روابط عمومی- مرجع تخصصی آموزش و مشاوره «روابط عمومی»

برای برگزاری دوره های تخصصی و مشاوره در زمینه روابط عمومی، روابط عمومی آنلاین،هوش مصنوعی، بازاریابی محتوا، رسانه های اجتماعی، سئو پی آر، تبلیغات، ارتباطات و امور فرهنگی با شماره همراه: 09331178144 تماس حاصل فرمایید.
مدرسه روابط عمومی- مرجع تخصصی آموزش و مشاوره «روابط عمومی»

مدرسه روابط عمومی- مرجع تخصصی آموزش و مشاوره «روابط عمومی»

برای برگزاری دوره های تخصصی و مشاوره در زمینه روابط عمومی، روابط عمومی آنلاین،هوش مصنوعی، بازاریابی محتوا، رسانه های اجتماعی، سئو پی آر، تبلیغات، ارتباطات و امور فرهنگی با شماره همراه: 09331178144 تماس حاصل فرمایید.

حال بد روابط عمومی‌ها چطور خوب می‌شود؟

«مدرسه روابط عمومی»- روابط عمومی‌ها به عنوان خط مقدم ارتباط یک سازمان با ذینفعان مختلف، دائماً در معرض چالش‌ها و فشارهای متعددی هستند. این موضوع گاه می‌تواند منجر به احساس خستگی، ناامیدی و حتی افسردگی در آنها شود. دکتر عادل میرشاهی، مدرس روابط عمومی در این یادداشت به 5 راهکار برای بهبود حال روابط عمومی‌ها در زمانی که احساس خوبی ندارند، اشاره می‌کنند:


1. پذیرش واقعیت:

اولین قدم برای حل هر مشکلی، پذیرش آن است.

به جای اینکه خودتان را سرزنش کنید یا از دیگران دلخور باشید، بپذیرید که اشتباه کردن جزئی از ذات انسان است و گاه شرایط مطابق میل ما پیش نمی‌رود.


2. اقدام متضاد:

یکی از بهترین راه‌ها برای غلبه بر احساسات منفی، انجام کاری کاملاً متضاد با آن احساس است.

به عنوان مثال، اگر احساس غم و اندوه می‌کنید، به کسی کمک کنید، به دیگران لبخند بزنید، از کسی تعریف کنید یا کاری انجام دهید که شما را به خنده می‌اندازد.


3. خودتان را نوازش کنید:

زمانی را به انجام کارهایی که دوست دارید اختصاص دهید.

به یاد داشته باشید که شما هم مانند هر انسان دیگری نیاز به مراقبت و توجه دارید.

یک کتاب بخوانید، به موسیقی گوش دهید، به پیاده‌روی بروید یا هر کاری که برایتان لذت‌بخش است انجام دهید.


4. مراقب گفتگوی درونی خود باشید:

به افکار و گفتگوی درونی خودتان توجه کنید.

از به کار بردن جملات منفی و سرزنش‌آمیز خودداری کنید.

به جای اینکه مدام به خودتان بگویید "من همیشه بدشانسم" یا "هیچکس مرا درک نمی‌کند"، سعی کنید افکار خود را به سمت مثبت هدایت کنید.

به خودتان بگویید "اتفاق بدی بود، ولی من می‌توانم از آن درس بگیرم و قوی‌تر شوم."


5. یک قدم مثبت بردارید:

یکی از کارهایی که مدتهاست به تعویق انداخته‌اید را انجام دهید.

فرقی نمی‌کند که این کار چقدر کوچک یا بزرگ باشد.

انجام این کار به شما حس اعتماد به نفس و کارآمدی می‌دهد و می‌تواند انگیزه شما را برای انجام کارهای دیگر افزایش دهد.


دکتر میرشاهی معتقد است علاوه بر این راهکارها، موارد زیر نیز می‌توانند به بهبود حال روابط عمومی‌ها کمک کنند:

  1. صحبت با یک دوست یا همکار مورد اعتماد: صحبت کردن در مورد مشکلات و احساساتتان با کسی که به او اعتماد دارید می‌تواند به شما در تخلیه روحی و یافتن راه‌حل کمک کند.
  2. انجام فعالیت‌های ورزشی: ورزش کردن به ترشح هورمون‌های شادی در بدن کمک می‌کند و می‌تواند روحیه شما را بهبود بخشد.
  3. مدیتیشن یا یوگا: مدیتیشن و یوگا به آرامش ذهن و کاهش استرس کمک می‌کنند.
  4. گذراندن وقت در طبیعت: بودن در طبیعت می‌تواند به شما حس آرامش و صلح inner peace ببخشد.
  5. در صورت نیاز، از کمک حرفه‌ای استفاده کنید: اگر احساس می‌کنید که به تنهایی نمی‌توانید از پس مشکلاتتان بربیایید، از یک روانشناس یا مشاور کمک بگیرید.

به یاد داشته باشید که شما تنها نیستید. بسیاری از افراد در مشاغل مختلف، به خصوص در حوزه‌های پرچالش مانند روابط عمومی، گاه با احساسات منفی و ناامیدی روبرو می‌شوند. مهم این است که با این احساسات به درستی برخورد کنید و از روش‌های مناسب برای غلبه بر آنها استفاده کنید. با کمی تلاش و خودآگاهی، می‌توانید حال خود را بهبود ببخشید و به عنوان یک روابط عمومی موفق به فعالیت خود ادامه دهید.

آموزه ای برای روابط عمومی: دنیا را بساز؛ اما دل نبند!

«مدرسه روابط عمومی»- تاجر ثروتمندی 4 زن داشت. 

  1. زن چهارم را از همه بیشتر دوست داشت و برای او دائما هدایای گرانبها میخرید و بسیار مراقبش بود.
  2. زن سومش را هم دوست داشت و به او افتخار میکرد و نزد سر و همسر او را برای جلوه گری میبرد و ترس شدیدی داشت که روزی او با مردی دیگر برود و تنهایش بگذارد. 
  3. اما واقعیت این است که او زن دومش را هم بسیار دوست میداشت.او زنی بسیار مهربان بود که دائما نگران و مراقب مرد بود. مرد در هر مشکلی به او پناه میبرد و او نیز به تاجر کمک میکرد تا گره کارش را بگشاید و از مخمصه نجات بیاید.
  4. اما زن اول مرد، زنی بسیار وفادار و توانا که در حقیقت عامل اصلی ثروتمند شدن او بود اصلا مورد توجه مرد نبود. با اینکه از صمیم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه ای که تمام کارهایش با او بود حس میکرد.

روزی مرد مریض شد و فهمید که به زودی خواهد مرد. به دارایی زیاد و زندگی مرفه خود اندیشید و با خود گفت:

من اکنون 4 زن دارم، ببینم آیا از بین اینها کسی حاضر است در این سفر همراه من باشد. بنابرین تصمیم گرفت با زنانش حرف بزند.

  1. اول سراغ زن چهارم رفت و گفت: من تو را از همه بیشتر دوست دارم و انواع راحتی را برایت فراهم کردم، حالا در برابر این همه محبت من آیا در مرگ با من همراه میشوی تا تنها نمانم؟ زن به سرعت گفت: هرگز همین یک کلمه و مرد را رها کرد.
  2. ناچار با قلبی شکسته نزد زن سوم رفت و گفت: من در زندگی ترا بسیار دوست داشتم آیا در این سفر همراه من خواهی آمد؟ زن گفت  البته که نه من جوانم و بعد از تو دوباره ازدواج میکنم, قلب مرد یخ کرد.
  3. تاجر سراغ زن دوم رفت و گفت: تو همیشه به من کمک کرده ای و در مخاطرات همراه من بودی میتوانی در مرگ نیز همراه من باشی؟ زن گفت: این فرق دارد من نهایتا میتوانم تا قبرستان همراه تو باشم اما در مرگ متاسفم, گویی صاعقه ای به قلب مرد آتش زد.
  4. در همین حین صدایی او را به خود آورد: من با تو میمانم، هرجا که بروی تاجر نگاهش کرد، زن اول بود که پوست و استخوان شده بود، غم سراسر وجودش را تیره و ناخوش کرده بود و زیبایی و نشاطی برایش نمانده بود. تاجر سرش را به زیر انداخت و آرام گفت: باید آن روزهایی که میتوانستم به تو توجه میکردم و مراقبت بودم.  

در حقیقت همه ما چهار زن داریم

  1. زن چهارم بدن ماست. مهم نیست چقدر زمان و پول صرف زیبا کردن او بکنیم, وقت مرگ اول از همه او ما را ترک میکند.
  2. زن سوم دارایی های ماست. هر چقدر هم برایمان عزیز باشند وقتی بمیریم به دست دیگران خواهد افتاد.
  3. زن دوم خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صمیمی و عزیز باشند ، وقت مردن نهایتا تا سر مزار کنارمان خواهند ماند.
  4. زن اول روح ماست. غالبا به آن بی توجهیم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست می کنیم. او ضامن توانمندی های ماست اما ما ضعیف و درمانده رهایش کرده ایم تا روزی که قرار است همراه ما باشد اما دیگر هیچ قدرت و توانی برایش باقی نمانده است...

روابط عمومی های عزیز در نظر داشته باشید که دنیاطلبی و دنیاگرایی نباید در میان افراد رسوخ کند، چه اگر این اتفاق بیافتد، متعاقب آن اخلاق آنها دچار تغییر می شود. متعاقب آن استرس و ناراحتی های زندگی آنها زیاد می شود و در نتیجه محیط کاری متشنج خواهید داشت. بنابراین سعی کنید، با پیامهای دینی در قالب داستان و حکایت و روایت آنها را از این موضوع پرهیز دهید و خودتان نیز به این الگو پایبند باشید. این به معنای رها کردن دنیا نیست، درواقع باید تعادلی میان آن برقرار کرد. منتظر پیشنهادات شما در این زمینه هستم. 

روابط عمومی، هنری است که با استفاده از زبان و ارتباطات، می تواند جهان را به مکانی بهتر تبدیل کند. اگر به دنبال یادگیری بیشتر در مورد این هنر هستید، می توانید در دوره های آموزشی و مشاوره های ما شرکت کنید.

 ما با سابقه ای طولانی در زمینه روابط عمومی، به شما کمک می کنیم تا مهارت های خود را در این زمینه بهبود بخشید و به اهداف خود برسید. دوره های آموزشی و مشاوره های ما با جدیدترین متد ها و تکنیک های روابط عمومی به روز شده اند و به شما کمک می کنند تا دانش و مهارت های خود را در این زمینه به سطح جدیدی برسانید.

 برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره های آموزشی و مشاوره های من، لطفاً با شماره تلفن 09331178144 تماس بگیرید یا با استفاده از این لینک پیام خود را ارسال کنید.

دینداری یا بی دینی در روابط عمومی؛ مساله این است!

«مدرسه روابط عمومی»- امروز جریان های فکر مختلف از بی سوادی رسانه ای مردم سوء استفاده کرده و هرچیزی را به عنوان دانش به مردم می دهند. عموم امروز گمراه تر از همیشه در میان خروارها اطلاعات له شده اند.

در این میان یکی از جریان های غالب، جریان بی دینی است. این جریان جریان جدیدی نیست، اما نحوه تبلیغاتی آن بسیار جدید و حرفه ای است. اشعار و جملاتی را به بزرگان نسبت داده اند که دین ها اعتباری ندارند و سعی می کنند با استفاده از صداو تصویر و متن مردم را به سمت بی دینی هدایت کنند.


اگر شما جزو مدیران روابط عمومی هستید که تحت تاثیر این پیام ها دین را از دست داده اید. بنده سخنی با شما ندارم و از شما می خواهم که از سایت من خارج شوید و قدری سواد رسانه ای بیاموزید و سپس با تحلیل جدید وارد سایت مدرسه روابط عمومی شوید. اما اگر در میان انبوه اطلاعات مشکوک هستید و یا هنوز اعتقادخود را حفظ کرده اید، بگذارید از دو جریان روانشناسی برایتان بگویم، شاید در نظرتان تعدیل کنید.


برایان مگی در کتاب مواجهه با مرگ می نویسد: "فروید از توهم بیزار بود‌. به نظرش آدم عاقل و بالغ نباید توهم داشته باشد. تنها چیزی که تو این دنیا ارزش دارد، این است که آدم دنبال حقیقت باشد و سعی کند در پرتو حقیقت زندگی کند، و چون اعتقادی به خدا و زندگی پس از مرگ هم نداشت، آدم بدبینی شده بود. رواقی شده بود. معتقد بود وضع بشر فاجعه است.


ولی یونگ، برعکس. معتقد بود مهم‌ترین چیز برای بشر این است که از زندگی لذت ببرد. شادمانی و تندرستی و خشنودی. بنابراین فروید در مواجهه با اعتقادات دینی یا هر قسم اعتقادات دیگری از این قبیل، اولین سوالش این بود که: اینها حقیقت دارد؟ چون اگر حقیقت ندارد، باید بیندازیمشان دور.


ولی یونگ می‌پرسید: آیا اینها کیفیت زندگی مرا بهتر می‌کند؟ باعث می‌شود عملکرد انسانی بهتری داشته باشم؟ با دنیای اطراف خودم سازگاری بیشتری  داشته باشم؟ از ترس و دلهره و اضطراب نجات پیدا کنم؟ اگر جواب مثبت است، پس بهتر است اینها را داشته باشم.


حالا عقیده‌ی من این است: بیشتر آدم‌ها در جوانی فرویدی هستند. ولی بعد که پا به سن می‌گذارند، یونگی می‌شوند." اما این وظیفه شماست که موضوعات را روشن کنید. درست است که ما در یک حکومت دینی زندگی می کنیم که در زمینه های مختلف نقص هایی دارد، اما این مساله نباید باعث شود که ارزش های ملی و دینی مان از دست برود. چراکه ما نمی دانیم ارزش هایی که از بیرون برای ما آماده شده است، آیا بهتر از میراث فرهنگی خودمان است یا خیر؟ بنابراین هم به مشاوره و هم به آموزش نیاز دارید تا بتوانید اینها را تشخیص داده و ترویج کنید.

روابط عمومی، هنری است که با استفاده از زبان و ارتباطات، می تواند جهان را به مکانی بهتر تبدیل کند. اگر به دنبال یادگیری بیشتر در مورد این هنر هستید، می توانید در دوره های آموزشی و مشاوره های ما شرکت کنید.

 ما با سابقه ای طولانی در زمینه روابط عمومی، به شما کمک می کنیم تا مهارت های خود را در این زمینه بهبود بخشید و به اهداف خود برسید. دوره های آموزشی و مشاوره های ما با جدیدترین متد ها و تکنیک های روابط عمومی به روز شده اند و به شما کمک می کنند تا دانش و مهارت های خود را در این زمینه به سطح جدیدی برسانید.

 برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبت نام در دوره های آموزشی و مشاوره های من، لطفاً با شماره تلفن 09331178144 تماس بگیرید یا با استفاده از این لینک پیام خود را ارسال کنید.